فرهنگ لغت کرمانجی

لغت کرمانجی

در ادامه یادگیری لغات به یادگیری کلمات کرمانجی جدیدتری از این گویش میپردازیم، و باهم یک فرهنگ لغت کرمانجی درست کنیم با کلمات جدیدی که یاد میگیریم و قدیمی که یاد گرفتیم.

فرهنگ لغت کرمانجی به فارسی:

 لغت کرمانجی سو:

معادل فارسی : سایه را گویند

معادل انگلیسی : Shadow

سایه را میگویند همانطور که در عکس پست هم مشخص است بعضی اوقات برای سرگرمی ها استفاده می شود و در برخی از کلمات کنایه مانند نیز کاربرد دارد و آدم بی خیر را نیز هم میگویند یعنی کسی که سایه ای نیز ندارد که بخواهی به پای او بشینی.

معادل آن در جمله کرمانجی : خِزانِ تِرسوک ژَ سو خَه ژی اَتِرسِ

معنی جمله : بچه ترسو از سایه خودشم میترسد.


 لغت کرمانجی باو:

لغت کرمانجی

معادل فارسی : پدر را گویند

معادل انگلیسی : Father

پدر را گویند ، مقام و منزلت او و مادر در نزد قوم (کرمانج) چنان است که درب مسجد میخواهند و مثلی چنین نیز می آورد که (پدر و مادر چون درب مسجد هستند) نه میشود سوزاند ، نه میشود دور انداختش.

معادل آن در جمله کرمانجی : باوُ کا آوِّ بِ مِن؟

معنی جمله : پدر آن آب را بمن بده؟


 لغت کرمانجی چاوّ:

لغت کرمانجی

معادل فارسی : چشم را میگویند

معادل انگلیسی : Eye

چشم سلطان بدن است که هر موجود زنده ای بوسیله ی آن زیبایی های جهان را میتواند ببیند. یکی از قدرت های خداوند بزرگ است. جالب است که بدانید همانطور که چشم ظریفترین عضو بدن میباشد در گرما و سرما مقاوم ترین عضو بدن است و تا جان در بدن هست چربی های چشم یخ نمیزند.

معادل آن در جمله کرمانجی:چاوّ خَه کور کَه رِیِ خَه کور مَگَه

معنی جمله: چشم خود را کور کن اما راه خود کور نکن(راه خود را گم نکن).


 لغت کرمانجی سول:

لغت کرمانجی

معادل فارسی : کفش را گویند

معادل انگلیسی : Shoes

کفش را گویند که در میان هر ملتی بگونه ای رواج دارد و بمرور زمان تغییر شکل داده تا امروز به این گونه درآمده است درصورتی که در گذشته های دور که صنعت انقدر پیشرفت نداشت بسیار ساده بود.

معادل آن در جمله کرمانجی :سولِ لاستیکی چاوّ یکِ خِراو دَکَه

معنی جمله : کفش پلاستیکی چشم ها را خراب میکند.


آیندک رِند ساوَ را آرزومندم .

 

میتوانید این مطلب را با دوستان خود به اشتراک بگذارید

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *