داستان کوتاه انگلیسی ارزش یک انسان

داستان کوتاه انگلیسی ارزش یک انسان

در پست های قبل داستان های همچون کاسه چوبی و قضاوت عجولانه را خواندیم در ادامه ی این داستان ها به داستان کوتاه انگلیسی ارزش یک انسان را میخوانیم که ارزش یک انسان را با تمام سختی های که در راه یک زندگی میکشد را میخوانیم.

متن انگلیسی داستان کوتاه انگلیسی ارزش یک انسان

Worth of people

داستان کوتاه انگلیسی ارزش یک انسان

A well-known orator once took out a bank bill from his pocket and said to the attendance:

“who wants to have this bill?”

Everybody raised their hands. He said “very well, I’ll give it to one of your but before I do, let me do something else.”

And then, crunched the bill before their very eyes. He asked: “who still wants to have it?” again their hands shot up into the air.

This time he dropped the crunched bill on the floor, stamped his foot on it a few times and dragged it on the floor. Again he asked: “is there anyone who still wants the bill?”

And again their hands rose up into the air.

The orator said: “guys, despite all things that I did to this bill, it’s still worth as much.

And every one of you still wants it.

The same thing goes on in real life too.”

“We may bend, get crunched and get humiliated by the decisions we sometimes make, or when we face problem in our lives. We may feel we no longer worth a penny…

But it’s not true. No matter what happens, we never lose our value. Our place is kept well safe in the hearts of the ones who love us and care about us.”


متن فارسی داستان کوتاه انگلیسی ارزش یک انسان

ارزش یک انسان

یک سخنران معروف در جلسه ای یک اسکناس از جیبش بیرون آورد و پرسید: ” چه کسی مایل است این اسکناس را داشته باشد؟ دست همه حاضرین بالا رفت. سخنران گفت: بسیار خوب من این اسکناس را به یکی از شما خواهم داد ولی قبل از آن میخواهم کاری بکنم.

و سپس دربرابر نگاه های متعجب ، اسکناس را مچاله کرد و باز پرسید: چه کسی هنوز مایل است این اسکناس را داشته باشد؟ و باز دستهای حاضرین بالارفت.

این بار مرد، اسکناس مچاله شده را به زمین انداخت و چندبار آن را لگد مال کرد و با کفش خود آنرا روی زمین کشید. بعد اسکناس را برداشت و پرسید: خوب ، حالا چه کسی حاضر است صاحب این اسکناس شود؟

باز هم دست همه بالا رفت.

سخنران گفت: دوستان ، با این بلایی های که من سر اسکناس آوردم ، از ارزش اسکناس چیزی کم نشد و همه شما خواهان آن هستید. و ادامه داد: در زندگی واقعی هم همینطور است.

ما دربسیاری موارد با تصمیماتی که میگیریم یا با مشکلاتی که روبرو میشویم، خم میشویم، خاک آلود میشویم و احساس میکنیم که دیگر ارزش نداریم ،ولی اینگونه نیست و صرف نظر از اینکه چه بلایی سرمان آمده است، هرگز ارزش خود را داز دست نمی دهیم و هنوز هم برای افرادی که دوستان دارند، آدم باارزشی هستیم.


معنی لغات انگلیسی داستان کوتاه انگلیسی ارزش یک انسان

انگلیسی

معادل فارسی

مترادف

Attendance

حضار

audience

Crunch

بحران

Crisis

Drop

انداختن

fall

Stamp

مهر

seal

Drag

کشیدن

stretch

Orator

سخنران

speaker

Despite

علارغم

notwithstanding

Worth

ارزشمند

valuable

Humiliate

تحقیرکردن

despise

Decision

تصمیم

intention

problem

مسئله

moot point

Penny

پنی (واحد پول)

cress

matter

موضوع

subject

Heart

قلب

midst

برای شنیدن صوتی متن فایل زیر را دانلود کنید

دانلود فایل صوتی داستان

رمز فایل : wikiwook.ir

به امید فردایی روشن

میتوانید این مطلب را با دوستان خود به اشتراک بگذارید

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *