در ادامه متن های کوتاه انگلیسی در این مطلب میخواهیم متن کوتاه انگلیسی دربارهی قدرت حس لامسه را باهم بخوانیم. حس لامسه، حسی که در بدو تولد آن را فرا میگیریم و از آن استفاده می کنیم. در ادامه میخواهیم مقاله ای را باهم بخوانیم، شاید جالب است که بدانید این حس باعث می شود […]
داستان
متن کوتاه انگلیسی دربارهی زردچوبه
در ادامه متن های کوتاه انگلیسی در این مطلب میخواهیم متن کوتاه انگلیسی دربارهی زردچوبه را باهم بخوانیم. زردچوبه یکی از بهترین ادویه هاست که در مطالب قبلی بسیار دربارهی آن صحبت کرده بودیم. در این مطلب میخواهیم یک مقاله کوتاه دربارهی این ادویه مفید باهم بخوانیم. متن انگلیسی متن کوتاه انگلیسی دربارهی زردچوبه […]
متن کوتاه انگلیسی دربارهی ارثشیپ (کشتی زمینی)
در ادامه متن های کوتاه انگلیسی در این مطلب میخواهیم متن کوتاه انگلیسی دربارهی ارثشیپ را باهم بخوانیم. تا بحال با خود فکر کرده اید که در آینده خانه ها به چه شکل است؟ اصلا چیزی درباره ارثشیپ شنیده اید، خانه هایی که با مواد دور ریختنی درست شده اند و به محیط زیست آسیب […]
متن کوتاه انگلیسی راه های احمقانه یادگیری زبان انگلیسی
در ادامه متن های کوتاه انگلیسی در این مطلب میخواهیم متن کوتاه انگلیسی دربارهی راه های احمقانه برای یادگیری زبان انگلیسی را باهم بخوانیم. خیلی جالب است که بدانید که برخی از افراد در جهان هستند که برای یادگیری زبان انگلیسی عمل جراحی انجام می دهند و این عقیده را دارند که این روش باعث […]
متن کوتاه انگلیسی درباره صبر در برابر تمایلات نفسانی
در ادامه متن های کوتاه انگلیسی در این مطلب میخواهیم متن کوتاه انگلیسی درباره صبر در برابر تمایلات نفسانی را باهم بخوانیم، بنظر شما چقدر می توانید در برابر تمایلات و لذت های زودگذر برای داشتن فردایی بهتر صبر کنید؟ فکر می کنید این صبر چقدر در آیندهی شما موثر است؟ در این متن کوتاه […]
داستان انگیزشی شماره 112 – تاکید بر هدف مشخص
استفاده است جملات خیلی مهم است نحوهی بکار بردن جملات خیلی مهم است وقتی یک هدف دارید و آرزو دیگه انتخاب کردن گزینه های دیگه کاملا اشتباست، این جمله را هیچ وقت فراموش نکنید: “یا من به این هدف میرسم، یا من باید به این هدف بریم”، امروز داستان انگیزشی شماره 112 را باهم میخوانیم […]
داستان انگیزشی شماره 111 – سیرک
سلام به همهی همراهان عزیز امروز داستان انگیزشی شماره 111 را با هم میخوانیم داستان بسیار عالی و زیبا از مردی شریف، دعوت میکنم تا حتما این داستان زیبا را باهم بخوانیم. حدیث روز حدیث قدسی یا أحمَدُ، لَیْسَ شَیْءٌ مِنَ العِبادَهِ أحَبَّ إلَیَّ مِنَ الصَّمْتِ والصَّوْمِ، فَمَن صامَ ولَمْ یَحْفَظْ لِسانَهُ کانَ کَمَن قامَ […]
داستان انگلیسی آقای ویتینگتون
روزی روزگاری در زمان های قدیم پسری یتیم به نام دیک وایتینگتون بود. در ده آنها مردم به این اعتقاد داشتند که خیابان های لندن پر از سکه های طلاست، بنابراین دیک تصمیم گرفت که برای پولدار شدن رهسپار لندن شود. دیک روزهای متوالی را پیاده روی کرد، اما وقتی که به اندن رسید، دید ای دل غافل خیابان ها سنگفرش شده اند و…
داستان انگیزشی شماره 110 – مرد نابینا
روزی مردی نابینا روی پلههای ساختمانی نشسته و کلاه و تابلویی را در کنار پایش قرار داده بود روی تابلو خوانده میشد: من کور هستم لطفا کمک کنید. نقاش خلاقی از کنار او میگذشت نگاهی به او انداخت فقط چند سکه در داخل کلاه بود. او چند سکه داخل کلاه انداخت و بدون اینکه از مرد کور اجازه بگیرد تابلوی او را برداشت ان را برگرداند و اعلان دیگری روی آن نوشت و تابلو را کنار پای او گذاشت و انجا را ترک کرد. عصر انروز روز نامه نگار به آن محل برگشت و متوجه شد که کلاه مرد کور پر از سکه و اسکناس شده است…
داستان انگیزشی شماره 109 – سبد پر از گردو
روزی مردی ثروتمند سبدی بزرگ را پر از گردو کرد، آن را پشت اسب گذاشت و وارد بازار دهکده شد، سپس سبد را روی زمین گذاشت و به مردم گفت: «این سبد گردو را هدیه می دهم به مردم این دهکده، فقط در صف بایستید و هر کدام یک گردو بردارید. به اندازه تعداد اهالی، گردو در این سبد است و به همه میرسد.»مرد ثروتمند این را گفت و رفت. مردم دهکده پشت سر هم صف ایستادند و یکییکی از داخل سبد گ…