در پستهای قبل داستان کوتاه انگلیسی همچون خرگوش و لاکپشت، جوجه اردک زشت، جک و لوبیا سحرآمیز، شنل قرمزی، سیندرلا و دیو و دلبر را خواندیم. امروز داستان انگلیسی بند انگشتی بخش دوم را میخوانیم این داستان دربارهی دختر کوچکی است که با دانه های جادوی متولد می شود و دچار اتفاقهای خاصی میشود. در ادامه داستان را باهم میخوانیم.
برای مطالعه بخش های قبلی داستان به لینک زیر بروید.
متن انگلیسی داستان انگلیسی بند انگشتی بخش دوم
You will make the perfect bride for my handsome son, Wartimer.” When they reached the toad’s pond and she set Thumbelina down before her son, Thumbelina started crying. He was scary, slimy, and covered in warts. All Thumbelina wanted to do was go home.
“She is wonderful!” croaked Wartimer when he saw Thumbelina. “Mother you have made an excellent choice. I demand that we hold the wedding as soon as it is light. Until then put her on a lily pad in the middle of the pond so she cannot get away.”
Thumbelina spent hours sobbing in the dark. How would she ever get out of this terrible mess? But just when she thought all hope was lost two little critters nibbled through the lily pad’s stem and began to set her free. “We have heard you crying,” declared the critters, “and we want to help you escape the horrible toad.”
Thumbelina thanked her friends and was relieved to get away from the icky toad, but she was also scared as she floated down the water. She had never been this far from home before and everything around her looked so big.
For many days Thumbelina wandered around, living off of flower nectar and dewdrops. Soon the weather turned cold and she began to fear she might freeze to death without ever making it back home. Cold and exhausted, she eventually stumbled upon a tiny cottage. She knocked on the door hoping to find some shelter for the night.
شاید دوست داشته باشید
برای جلوگیری از ریزش مو چه باید کرد؟
موی سر یکی از مهمترین اعضای بدن است که باعث زیبایی ظاهر انسان می شود. و علاوه بر آن از سر در برابر سرما نیز محافظت میکند. ریزش مو در اکثر افراد بهصورت ارثی است و یا در اثر…
متن فارسی داستان انگلیسی بند انگشتی بخش دوم
وزغ گفت که: ” تو گزینه ی گزینه ی برای ازدواج با پسرم، وارتایمر هستی” وقتی وزغ به خانه رسید بندانگشتی را پشت سر پسرش پایین گذاشت، و بندانگشتی طفلک شروع به گریه کردن کرد. پسر وزغ ترسناک، لاغر و صورتی پر از زگیل داشت. بندانگشتی با تمام وجودش میخواست که فقط به خانه برگردد.
وارتایمر وقتی بندانگشتی را دید غور غور کنان گفت: ” او فوق العاده است. مامان انتخاب عالی داشتی، به محض اینکه صبح بشود عروسی را برگزار میکنیم، تا زمان عروسی او را وسط حوضچه بذارید که نتونه فرار کنه”
بندانگشتی طفلک ساعت هادر تاریکی گریه کرد. واقعا چطور میتونست از این فلاکت خلاص بشه؟؟ اما در همان حینی که داشت به تمام خوشی هایی که از دست رفت بود فکر میکرد، دو تا موجود کوچیک پریدن روی ساقه ی برگ و تلاش کردند که بند انگشتی را نجات دهند. موجودات کوچیک گفتند ” ما صدای گریه های شمارو شنیدیم، و میخوایم کمکت کنیم تا از دست وزغ زشت فرار کنی”
بند انگشتی از دوستانش تشکر کرد بابت کمکی که برای فرار از دست وزغ بد خواهند کرد، اما خب بازم او میترسید که داخل برکه بیوفتد. او تا حالا این مقدار از خانه دور نشده بود و همه چیز دورو برش خیلی از او بزرگتر بودند.
بندانگشتی چند روزی بود که سرگردان شده بود و با آشغالا و شهد گلا زندگی میکرد. بزودی هوا سرد می شد و بندانگشتی اگر نتواند به خانه برگردد امکان دارد از سرما بمیرد. او سرانجام، خسته و سرما خورده به کلبه ای کوچک رسید. او در کلبه را زد و امیدوار بود که پناهگاهی برای شب پیدا کند.
ادامه داستان در بخش های بعدی….
معنی لغات داستان انگلیسی بند انگشتی بخش دوم
عبارت انگلیسی | معادل فارسی | مترادف انگلیسی |
bride | تازه عروس | newlywed |
scary | ترسناک | terrible |
slimy | لاغر / لزج | sticky |
warts | زگیل | verruca |
sobbing | گریه کردن | weep |
nibbled | گاز زدن | nibbled |
critters | مخلوقات | creature |
برای شنیدن تلفظ صحیح متن، داستان انگلیسی بند انگشتی بخش دوم فایل زیر را دانلود کنید
دانلود فایل PDF همراه با صوت بخش اول
دانلود فایل PDF همراه با صوت بخش دوم
(برای شنیدن صوت داستان،فایل پی دی اف رابازکنیدوبرروی علامت بلندگودوبارکلیک کنیدتاهمراه بامتن صدای آن را نیز داشته باشید.)
به امید فردایی روشن.
من می توانم…
روزهای زیبا در راه است…شرایط نمی تواند من را متوقف کند…
به امید فردایی روشن 🙂