همیشه نمی توان با خشم و تکبر زندگی کرد گاهی اوقات نیاز است که مهربان بود، با مهربانی با بقیه رفتار کرد. زندگی با خشم و تکبر غیر از اینکه برای شما تباهی داشته باشد، اتفاقی دیگه ای را رقم نخواهد زد، لطفا مهربان باشید که لذت آن را بچشید، داستان انگیزشی شماره 80 نیز در همین مورد است داستان زیبا از تکبر باد و مهربانی خورشید… شما را دعوت میکنم این داستان زیبا را باهم بخوانیم.
حدیث روز
امام علی (ع):
کانَ رَسُولُ اللهِ صلی الله علیه وآله أخَفَّ النّاسِ صَلاهً فِی تَمامٍ وکانَ أقصَرَ النّاسِ خُطبَهً وأقَلَّهُم هَذَراً.رسول خدا (صلّی الله علیه وآله) نمازش در عین کامل بودن از همۀ مردم سبکتر و خطبه هایش از همه کوتاهتر بود و سخن بیهوده نمیگفت.
متن داستان انگیزشی شماره 80
آفتاب مهربان
روزی روزگاری باد و آفتاب باهم به گفتگو پرداختند،
باد متکبرانه به آفتاب گفت: من از تو قوی ترم.
آفتاب که برایش سوال پیش آمده بود که چرا باد این حرف را زده است، گفت: چگونه؟
باد گفت بهت ثابت میکنم، بیا یک مسابقه بدهیم، آن پیرمرد را می بینی که کتی بر تن دارد؟ هرکس سریعتر باعث شد که آن پیرمرد کتش را دربیاورد، قوی تر است و مت شرط می بندم من زودتر از تو کتش را از تنش در می آورم.
شاید دوست داشته باشید
دانه هندوانه افزون بر پروتئین، حاوی ویتامین C، منیزیم و چربی های تک غیر اشباع و چند غیر اشباع سالم است و از این نظر به مغزها…
آفتاب قبول کرد این مسابقه را و در پشت ابر پنهان شد و باد به صورت گردبادی هولناک شروع به وزیدن گرفت. هرچه باد شدیدتر می شد پیرمرد کت را محکمتر به خود می پیچید. سرانجام باد تسلیم شد. آفتاب از پس ابر بیرون آمد و با ملایمت بر پیرمرد تبسم کرد و طولی نکشید که پیرمرد از گرما عرق کرد و پیشانی اش را پاک کرد و کتش را از تن درآورد، و آفتاب این مسابقه را برنده شد.
در آن هنگام آفتاب به باد گفت: دوستی و محبت قوی تر از خشم و اجبار است. در مسیر زندگی گرمای مهربانی و تبسم از طوفان خشم و جنگ راهگشاتر است.
همیشه با مهربانی رفتار کنید.
خدا همیشه با ماست ❤️
به امید فردایی روشن 🙂
من می توانم…
روزهای زیبا در راه است…شرایط نمی تواند من را متوقف کند…
به امید فردایی روشن 🙂