در پست های قبل داستان کوتاه انگلیسی همچون خرگوش و لاک پشت، جوجه اردک زشت، جک و لوبیا سحر آمیز، شنل قرمزی، سیندرلا و دیو و دلبر را خواندیم. امروز داستان انگلیسی پیرمرد و فرزندانش را میخوانیم، این داستان، از داستان های اخلاقی ازوپ که نمونه های از آن را قبلا در این سایت داشته ایم، این داستان یکی از داستان های معروف است که شاید اکثرا این داستان را شنیده اند، این داستان درباره‌ی پیرمردی است که میخواهد اتحاد را به فرزندانش بیاموزد که با استفاده از چوب ها این مهم را به فرزندانش یاد می دهد.
این داستان بصورت کلمه گلمه معنی نشده است و برای یادگیری کلمات آن از بخش معنی کلمات استفاده کنید.
متن انگلیسی داستان انگلیسی پیرمرد و فرزندانش
The Old Man and His Sons
Once upon a time, there lived a man who had many sons. However, the sons were always fighting with each other. As the man grew old and weak, he became worried that if his sons continued to fight among themselves they would ruin themselves. He begged them to live happily together in peace but no one listened to him and continued to behave the same. One day, the old man called all his sons together and handed to them a thick bunch of sticks which were tied together. He told them, “I want each one of you to take this bundle of sticks and break it.” The sons one by one took the bundle and tried to break it with all their strength but they were not able to. “Sorry father! We are unable to break this bundle, no matter how hard we try!” said all his sons.
The old man then opened the rope that bound the bundle of stick together. He then gave each one of his sons a stick. He said, “Now my sons, take one stick each and break it!” The single stick broke easily. The sons were puzzled by their father’s behavior and asked, “What does this mean father? ”The old man explained, “Just like these sticks if you will stay together as one bound by brotherly love, nobody will be able to break you. There are many people in this world who will take advantage of you when you are single like this stick. If you will stay united, you can face any danger.”
They all learnt a lesson and came to know the value of each other.
شاید دوست داشته باشید
ریشه اکیناشیا ، از خانواده کاسنیان است این گیاه دارای خون را تصفیه میکند، ضد سرطان است و اگر هر روز دو قاشق مربا خوری از آن را بخورید برای…
متن فارسی داستان انگلیسی پیرمرد و فرزندانش
داستان پیرمرد و فرزندانش
روزی روزگاری پیرمردی زندگی میکرد، که پسران زیادی داشت. پسرای این پیرمرد هرروز باهم دعوا میکردند. هر روزی که میگذشت پیرمرد، پیرتر و ضعیف تر میشد و هرروز نگرانتر می شد که این دعوا بین فرزندانش همیشه ادامه پیدا کند و همدیگر رو نابود کنند. او هرروز از فرزندانش میخواست که با آرامش و شادی کنار هم زندگی کنند اما فرزندان گوش شنوا نداشتند و همون رفتار همیشگیشون رو انجام میدادند. یک روز، پیرمرد همه پسرانش را فرا خواند و به آنها بسته ای از چوب داد و گفت:” از شما پسرانم میخوام که هرکدومتون امتحان کنید و ای بسته چوب را بشکنید.” پسران یکی، یکی امتحان کردند اما هیچکدومشون قدرت این را نداشتند که این چوب ها را بشکند. فرزندان به پدر گفتند:” متاسفیم پدر، اما ما قدرت اینو نداریم که این چوپ ها رو بشکنیم.”
پیرمرد بسته ی چوب ها رو باز کرد و به هرکدوم از پسران یک چوب داد و گفت:” پسران عزیزم، حالا دوباره امتحان کنید و بشکنید چوب ها رو!!!” ترکه ها چوب به راحتی توسط پسران شکسته شدند. یکی از پسران که از این رفتار پسر تعجب کرده بود از پدر پرسید:” پدر منظورت از این کارها چیه؟” پدر گفت:” دقیقا مثل همین ترکه های چوب اگه شما ها باهم باشید و درکنار هم، هیچکس قدرت اینو نداره که شما ها رو بشکنه، اما اگه تنها باشید آدم های زیادی تو دنیا وجود دارند که از هر لحاظی از شما بهترند و دقیقا مثل همین چوب شما رو میشکنند، اگر شما ها باهم باشید و متحد شید میتونید با هر خطری روبرو شید.”
اون روز همه فرزندان ارزش یکدیگر و کنار هم بودند رو بخوبی یادگرفتند.
معنی لغات داستان انگلیسی پیرمرد و فرزندانش
| عبارت انگلیسی | معادل فارسی | مترادف انگلیسی |
| weak | ضعیف | faint |
| worried | نگران | disturbed |
| themselves | خودشان | their |
| ruin | خراب کردن | destroy |
| begged | التماس | demanded |
| sticks | چوب | wood |
| advantage | مزیت | superiority |
| danger | خطر | peril |
| united | متحد | federate |
برای شنیدن تلفظ صحیح متن انگلیسی فایل زیر را دانلود کنید
(برای شنیدن صوت داستان،فایل پی دی اف رابازکنیدوبرروی علامت بلندگودوبارکلیک کنیدتاهمراه بامتن صدای آن را نیز داشته باشید.)
به امید فردایی روشن
من می توانم…
روزهای زیبا در راه است…شرایط نمی تواند من را متوقف کند…
به امید فردایی روشن 🙂
