روزی روزگاری در زمان های قدیم پسری یتیم به نام دیک وایتینگتون بود. در ده آنها مردم به این اعتقاد داشتند که خیابان های لندن پر از سکه های طلاست، بنابراین دیک تصمیم گرفت که برای پولدار شدن رهسپار لندن شود. دیک روزهای متوالی را پیاده روی کرد، اما وقتی که به اندن رسید، دید ای دل غافل خیابان ها سنگفرش شده اند و…
داستان کوتاه انگلیسی ساده
داستان انگلیسی بوسه به سایه
در پست های قبل داستان کوتاه انگلیسی همچون خرگوش و لاک پشت، جوجه اردک زشت و جک و لوبیا سحر آمیز را خواندیم امروز داستان انگلیسی بوسه به سایه را باهم میخوانیم این داستان دربارهی مردی است که با سایه خود مشکل دارد و بدنبال راحت شدن از شر سایه است. این داستان بصورت کلمه کلمه معنی نشده است پس […]
داستان انگلیسی طاووس مغرور
در پست های قبل داستان کوتاه انگلیسی همچون خرگوش و لاک پشت، جوجه اردک زشت و جک و لوبیا سحر آمیز را خواندیم امروز داستان انگلیسی طاووس مغرور را می خوانیم، این داستان یکی از داستان های عبرت آموز از داستان های ازوپ است، در این داستان طاووسی متکبر و مغرور وجود دارد که خودنمایی میکند اما درنا به زیبایی […]
داستان انگلیسی پیرمرد و فرزندانش
در پست های قبل داستان کوتاه انگلیسی همچون خرگوش و لاک پشت، جوجه اردک زشت، جک و لوبیا سحر آمیز، شنل قرمزی، سیندرلا و دیو و دلبر را خواندیم. امروز داستان انگلیسی پیرمرد و فرزندانش را میخوانیم، این داستان، از داستان های اخلاقی ازوپ که نمونه های از آن را قبلا در این سایت داشته […]
داستان انگلیسی گرگ و بره
ما در پست های قبل با برخی از داستان های اخلاقی مانند مورچه و ملخ، خورشید و باد شمالی، کلاغ و کوزه را خواندیم. امروز داستان انگلیسی گرگ و بره ، را که یک داستان اخلاقی است میخوانیم، این داستان دربارهی گرگی است که به بعلت استفاده درست نکردن از فکرش اسیر حقه بره کوچک […]
متن کوتاه انگلیسی درباره بوی عاشقانه
سلام و درود به دوستان همیشه همراه و دوستدار زبان، امیدوارم سالم و سلامت باشید، امروز در ادامه متن های کوتاه انگلیسی می خواهیم متن کوتاه انگلیسی درباره بوی عاشقانه را باهم بخوانیم. آزمایشی وجود دارد که نشان می دهد که بدن انسان از خود عطری ساطع می کند که این عطر باعث جذب انسان های دیگر […]