در پست های قبل داستان کوتاه انگلیسی همچون خرگوش و لاک پشت، جوجه اردک زشت و جک و لوبیا سحر آمیز را خواندیم. امروز داستان کوتاه انگلیسی سیندرلا بخش اول را باهم میخوانیم این داستان یکی از داستان خاطر انگیز است که شاید بسیاری از دوستان شنیده اند این داستان درباره ی دختری است که با مادر و خواهران ناتنی اش زندگی میکند. این داستان بصورت کلمه کلمه معنی نشده است پس برای یادگیری به کلمات آخر دقت کنید و همچنین بخش اول داستان را باهم میخوانیم بخش های بعدی در آینده انشاا… گذاشته میشود. برای مطالعه این داستان روش های یادگیری زبان در مطالب قبل را مطالعه کنید.
نکته: فیلم و صوت داستان بصورت کامل میباشد و شما میتوانید تا قسمت معنی شده گوش دهید.
متن انگلیسی داستان کوتاه انگلیسی سیندرلا
Cinderella
Once upon a time, there was a girl named Cinderella. All Cinderella did all day, every day, was scrub the floor, do the laundry, cook the meals, and wash the dishes. Cinderella lived with her stepmother and stepsisters, Ivy and Esmerelda. They made her do all the work around the house while they did nothing at all!
One day, an invitation arrived for a ball at the castle hosted by the prince. Every maiden in the kingdom was invited. The stepsisters couldn’t wait! They went through their closets to find their fanciest gowns to wear to the ball. Cinderella dreamed of going to a ball at the castle.
“May I borrow a dress to wear to the ball?” she asked her stepsisters hopefully.
“You?!” Esmerelda jeered. “You’re not invited.”
“But I thought everyone was invited!” protested Cinderella.
“Cinderella,” Ivy continued, “you have too much work to do. No ball at the castle for you!”
On the day of the ball, Cinderella desperately wanted to see the castle and get a peek at the ball, so she followed her stepmother and stepsisters. As the stepsisters entered, Cinderella admired the castle from afar, wishing she could go inside. She looked down at her old dress, wishing she had a fancy dress too.
متن فارسی داستان کوتاه انگلیسی سیندرلا
روزی روزگاری دخترکی به نام سیندرلا بود. سیندرلا قصه ی ما با مادر ناتنی و دوتا خواهر ناتنی به اسم های ایوی و اسمرالدا زندگی میکرد. مادر و خواهرهای ناتنی او را مجبور میکردند که هرروز کارکنه بدون اینکه خودشون دست به سیاه و سفید بزنند و سیندرلا مجبور بود تمام کارهای خونه از شستن ظرف ها و پخت و پز تا نظافت را به تنهایی انجام بده و هر روز کارش همین بود.
روزی همه ی دختران انگلستان برای مجلسی که شاهزاده در قصرش برپا کرده بود دعوت شدند و کارتی نیز از همین مجلس بدست خواهران ناتنی سیندرلا رسید. آنها برای رفتن به این مجلس بی قراری میکردند. اونها حسابی بخودشون رسیدند و قشنگترین و مجلل ترین لباس هاشون رو از کمد در آوردن و برای مجلس پوشیدند. سیندرلا هم با خودش فکر میکرد که قراره به این مجلس شادی بره بنابراین بخواهرانش گفت:
“میتونم یکی از لباس هایتان رو برای این مجلس بپوشم؟”
اسمرالدا با عصبانیت گفت: “تو؟؟؟؟؟ توکه به این مجلس دعوت نشدی”
سیندرلا گفت:” اما من فکر کردم که همه به این مجلس دعوتند”
ایوی گفت: “سیندرلا تو کارهای زیادی داری که باید انجامشون بدی مجلسی در قصر برای تو نیست تو باید کارها رو انجام بدی”
در روز جشن، سیندرلا بشدت علاقه داشت که قصر رو ببینه و دزدکی هم جشن رو نگاه کنه پس مادر و خواهران ناتنیش رو دنبال کرد. خواهرانش وارد قصر شدن، سیندرلا از دور قصر و دید و آرزو داشت که بتونه داخل قصر و جشن برره. نگاهی به لباس ها مندرس و کهنه خودش کرد و آرزو داشتن لباس های مجلل هم داشت…
ادامه داستان در بخش های بعد….
معنی لغات داستان کوتاه انگلیسی سیندرلا
عبارت انگلیسی | معادل فارسی | مترادف انگلیسی |
scrub | تمیز کردن | clean |
laundry | خشکشویی / رختشوی | washing |
stepmother | نامادری | mother-in-law |
stepsisters | ناخواهری | half-sister |
invitation | دعوت نامه | citation |
ball | مجلس | pleasure |
castle | قصر | chateau |
fanciest gowns | لباس های مجلل | fanciest gowns |
desperately | به شدت | terrible |
برای شنیدن تلفظ صحیح متن انگلیسی فایل زیر را دانلود کنید
(برای شنیدن صوت داستان،فایل پی دی اف رابازکنیدوبرروی علامت بلندگودوبارکلیک کنیدتاهمراه بامتن صدای آن را نیز داشته باشید.)
بخش های بعدی داستان اضافه شد برای خواندن آنها بر روی لینک زیر کلیک کنید.
به امید فردایی روشن.
من می توانم…
روزهای زیبا در راه است…شرایط نمی تواند من را متوقف کند…
به امید فردایی روشن 🙂