یکی از ساده ترین راه های که برای کنترل هیجان به ذهن مان می رسد سرکوب کردن آن است، همه ما این را تجربه کرده ایم. مثلاً وقتی که در یک مجلس ختم چیز خنده داری دیده ایم، یا جایی جلوی یک جمع غریبه بغضمان گرفته است. سرکوب کردن هیجان ها راه ساده ایست اما همیشه جواب نمی دهد. ضمن اینکه در بلند مدت نتایج وحشتناک جسمی و روانی دارد. در این مطلب میخواهیم راه های کنترل هیجان خود را بررسی کنیم.
راه های کنترل هیجان
به تأخیر انداختن
می شود هیجان ها را با تأخیر ابراز کرد. وقتی که ما هیجان زده ایم، بعید است بتوانیم کارها را درست انجام دهیم. شمردن تا یک عدد خاص یا بیرون رفتن موقت از مکان هیجان آور می تواند کاری کند که ما در مکان امن تر و معقول تری هیجانمان را ابراز کنیم.
منحرف کردن توجه
یکی از راه های دیگر کنترل هیجان ها منحرف کردن توجه است. مثلاً وقتی که زیر تیغ یک دندانپزشک هستید و هیجان ترس دارد هجوم می آورد، یک «سفر ذهنی» به یک ساحل آرام واقعاً جواب می دهد. اما منحرف کردن توجه برای وقت هایی خوب است که ما کنترل چندانی بر اوضاع نداریم. وقتی که می شود یک موقعیت را فعالانه درست کرد این روش فقط خوب شدن حال ما را به تعویق می اندازد.
شاید دوست داشته باشید
کدام مواد غذایی دارای کلسیم هستند؟
تنها لبنیات ها دارای کلسیم نیستند بلکه مواد غذایی دیگری نیز موجود هستند که دارای کلسیم هستند و برای بچه هایی که…
برنامه ریزی
یکی از راه هایی که قسمت عقلانی را به کمک قسمت هیجانی مغز می آورد برنامه ریزی است. مثلاً اگر شما می دانید که برای این ماه کمبود مالی دارید و اگر موجودی تان صفر شود استرس شدیدی را تجربه می کنید، از قبل برنامه صرفه جویانه ای می ریزید (مثلاً از چیپس و سینما و مهمانی می زنید) تا آن هیجان را تجربه نکنید. برنامه ریزی وقتی به درد می خورد که شما از قبل آمدن یک توفان هیجانی را پیش بینی می کنید وگرنه وقتی که توفان یکباره سر می رسد (مثلاً دوستتان کنار دستتان تصادف می کند) برنامه ریزی به کار نمی آید.
استفاده از حمایت اجتماعی
استفاده از حمایت دیگران چه مادی (مثل پول، امانت یا وقت) و چه غیرمادی (مثل توجه کردن یا مشورت دادن) می تواند ما را در هیجان های شدید یاری کند. مثلاً وقتی که یک بی پولی حاد هجوم می آورد، وقتی که به یک کتاب نیاز داریم، وقتی که می خواهیم کسی سنگ صبورمان باشد یا خیلی ساده وقتی که در یک جای ناآشنای شهر گم شده ایم، استفاده از حمایت اجتماعی جواب می دهد.
تغییر نگاه به واقعه
یکی دیگر از راه هایی که عقل به کمک هیجان می آید، ارزیابی مجدد شناختی است. در این روش ما با اصلاح باورهای منفی خودمان نسبت به واقعه، معنای منصفانه تری به واقعه می دهیم تا همه چیز خوشایندتر شود. مثلاً کسی که امتحان فوق لیسانس را یک امتحان عادی بداند و مهم تر از آن شکست در آن را هم به معنی ناکارآمد بودن خودش نداند، خیلی راحت تر امتحان می دهد تا کسی که از این امتحان یک فاجعه بسازد. همیشه به این فکر کنید که «آیا می شود جور دیگری هم به ماجرا نگاه کرد؟»
من می توانم…
روزهای زیبا در راه است…شرایط نمی تواند من را متوقف کند…
به امید فردایی روشن 🙂