داستان انگلیسی بند انگشتی بخش چهارم

داستان انگلیسی بند انگشتی بخش آخر داستان انگلیسی بند انگشتی بخش چهارم داستان انگلیسی بند انگشتی بخش سوم داستان انگلیسی بند انگشتی بخش دوم داستان انگلیسی بند انگشتی / ویکی ووک

در پست‌های قبل داستان کوتاه انگلیسی همچون خرگوش و لاک‌پشت، جوجه اردک زشت، جک و لوبیا سحرآمیز، شنل قرمزی، سیندرلا و دیو و دلبر را خواندیم. امروز داستان انگلیسی بند انگشتی بخش چهارم را میخوانیم این داستان درباره‌ی دختر کوچکی است که با دانه های جادوی متولد می شود و دچار اتفاق‌های خاصی می‌شود. در ادامه داستان را باهم میخوانیم.

برای مطالعه بخش های قبلی داستان به لینک زیر بروید.

داستان انگلیسی بند انگشتی

داستان انگلیسی بند انگشتی بخش دوم

داستان انگلیسی بند انگشتی بخش سوم

متن انگلیسی داستان انگلیسی بند انگشتی بخش چهارم

 

داستان انگلیسی بند انگشتی بخش چهارم داستان انگلیسی بند انگشتی بخش سوم داستان انگلیسی بند انگشتی بخش دوم داستان انگلیسی بند انگشتی / ویکی ووک

 

Suddenly a large hairy creature popped out of the hole near the door. Thumbelina was horrified. The mole was so big and had huge sharp claws. Although his eyesight was bad, he could tell how beautiful Thumbelina was by the soft sound of her voice and immediately proposed to her. Too scared to refuse, Thumbelina agreed to live underground with him.

As he wedding date was set, though, Thumbelina quickly regretted her decision. First of all, the mole’s house was dark and dreary. Thumbelina missed the sun’s warm kiss and felt terribly lonely. And whenever she complained to the mole, all he would do it buy her a present and tell her not to worry about it.

One afternoon Thumbelina decided to go exploring. She hated the dark and dreary nature of the mole’s home and ventured to the woods outside. Immediately, she saw a beautiful swallow lying on its side, obviously in pain. Thumbelina ran to help the bird, whose wing was torn. Thumbelina began to nurse the poor swallow back to health and every day would come to check on how well he was healing.

“Thank you so much for helping me!” the swallow declared. “I tore my wing on a thorn and was unable to follow my friend’s south for the winter. Somehow I stumbled into this forest. I didn’t think I would ever get out. How can I possibly repay you?”

Thumbelina told the swallow about her engagement to the mole. The wedding day was approaching and she begged him to save her.


شاید دوست داشته باشید

کامکوات چیست؟ / ویکی ووککامکوات چیست؟

کامکوات یک میوه ی بهاره – تابستانه می باشد که از لحاظ طعم بسیار شبیه به سایر مرکبات است با این تفاوت که این میوه را می‌توان به صورت درسته و با پوست مصرف کرد.این میوه دارای خواص بسیاری است و برای بیماران …

 


متن فارسی داستان انگلیسی بند انگشتی بخش چهارم

 

داستان انگلیسی بند انگشتی بخش چهارم داستان انگلیسی بند انگشتی بخش سوم داستان انگلیسی بند انگشتی بخش دوم داستان انگلیسی بند انگشتی / ویکی ووک

 

ناگهان موجود پشمالو و بزرگی از حفره­ی نزدیک در بیرون آمد. بندانگشتی حسابی ترسیده بود. موش کور خیلی بزرگ بود. پنجه­های تیزی هم داشت. موش کور هرچند که چشمان ضعیفی داشت، اما از صدای بندانگشتی متوجه زیبایی و خوشرویی او شد و پیشنهاد ازدواج را به او داد. بندانگشتی طفلک هم از ترس زیاد، قبول کرد تا در کنار موش کور، زیر زمین زندگی کند.

هرچند تاریخ سور و سات عروسی هماهنگ شده بود، اما بندانگشتی حسابی از این تصمیمش ناراحت بود. خانه موش کور خیلی تاریک و دلگیر بود و بند انگشتی نوازش آفتاب گرم رو از دست داده بود و به طرز وحشتناکی تنها شده بود. هر وقت که از این وضع به موش کور اعتراض می­کرد، او هدیه­ای برای بندانگشتی می­گرفت و می­گفت که نگران شرایط نباش.

یک روز بعدازظهر بندانگشتی تصمیم گرفت که سراغ اکتشافات جدید برود. او از طبیعت تاریک و دلگیر موش کور متنفر بود و به خودش جرأت داد که به جنگل برود. به محض بیرون رفتن، پرستویی را دید که از شدت درد یک کنار افتاده است. بندانگشتی برای کمک به پرستو به سمتش دوید. پرستو بال­هایش زخمی شده بود. بندانگشتی از پرستو پرستاری کرد و هرروز می­آمد تا حال او را بررسی کند تا بهتر شود.

پرستو گفت: “از کمک­های تو خیلی خیلی ممنونم، بال­هایم در طوفان اخیر به شدت آسیب دیده بودند و نتونستم دوستانم را در سفر جنوب برای زمستان همراهی کنم و افتادم توی این جنگل و واقعا فکر نمی­کردم که جون سالم به در ببرم، واقعا چطوری می­تونم جبران کنم برات؟”

بندانگشتی همه چیز را درباره­ی نامزدی­اش با موش کور به پرستو گفت و ادامه داد و به او گفت که روز عروسی نزدیک است و به پرستو التماس کرد تا او را از این وضعیت نجات دهد.

ادامه در قسمت آخر…


معنی لغات داستان انگلیسی بند انگشتی بخش چهارم

عبارت انگلیسی معادل فارسی مترادف انگلیسی
horrified  وحشت زده  frighten
claws  پنجه  paw
proposed  پیشنهاد کردن  offer
refuse  رد کردن  reject
regretted  افسوس خوردن  bemoan
dreary دلگیر  dismal
 exploring  اکتشاف کردن  prospect
 ventured  جسارت  insolence
 woods  جنگل  forest
 wing  بال  fin
 begged  التماس  demanded
 complained  شکایت کردن  repine
 swallow  پرستو  shorebird
 torn  پاره شده  fuzzy
 engagement  نامزدی  candidacy
 stumbled  سقوط کردن  wobble

برای شنیدن تلفظ صحیح متن، داستان انگلیسی بند انگشتی بخش چهارم فایل زیر را دانلود کنید

دانلود فایل PDF همراه با صوت  بخش اول

دانلود فایل PDF همراه با صوت بخش دوم

دانلود فایل PDF همراه با صوت بخش سوم

دانلود فایل PDF همراه با صوت بخش چهارم

دانلود فایل صوتی

(برای شنیدن صوت داستان،فایل پی دی اف رابازکنیدوبرروی علامت بلندگودوبارکلیک کنیدتاهمراه بامتن صدای آن را نیز داشته باشید.)

به امید فردایی روشن.

میتوانید این مطلب را با دوستان خود به اشتراک بگذارید

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *