سلام به همهی همران عزیز، امروز داستان انگیزشی شماره 98 را باهم میخوانیم دعوت میکنم شما را تا این داستان زیبا را بخوانید و امیدوارم از خواند آن لذت ببرید.
حدیث روز
امام عسکرى (ع):
عَلاماتُ المُؤمِنِ خَمسٌ: صَلاهُ إحْدَی وخَمسِینَ، وزِیارَهُ الأربَعِینَ، والتَّخَتُّمُ فی الیَمِینِ وتَعفِیرُ الجَبِینِ، والجَهرُ بِبِسمِ اللهِ الرَّحمنِ الرَّحیمِ.نشانههای مؤمن پنج چیز است: پنجاه و یک رکعت نماز (واجب و مستحب در شبانهروز)، زیارت اربعین، انگشتری در دست راست کردن، پیشانی بر خاک گذاشتن و «بسم الله الرَّحمنِ الرَّحیم» را بلند گفتن.
متن داستان انگیزشی شماره 98
شکر نعمت
روزی مهندس ساختمانی، از طبقه ششم می خواهد که با یکی از کارگرانش حرف بزند، خیلی او را صدا می زند اما به خاطر شلوغی و سر و صدا، کارگر متوجه نمی شود. به ناچار مهندس، یک اسکناس ۱۰دلاری به پایین می اندازد تا بلکه کارگر بالا را نگاه کند کارگر ۱۰دلار را برمیدارد و توی جیبش می گذارد و بدون اینکه بالا را نگاه کند مشغول کارش می شود. بار دوم مهندس ۵۰دلار می فرستد پایین و دوباره کارگر بدون اینکه بالا را نگاه کند پول را در جیبش می گذارد بار سوم مهندس سنگ کوچکی را می اندازد پایین و سنگ به سر کارگر برخورد می کند. در این لحظه کارگر سرش را بلند میکند و بالا را نگاه میکند و مهندس کارش را به او میگوید.
شاید دوست داشته باشید
شیراز در گذشته با نام های تیرازیس، شیرازیس شناخته می شده و در متون تاریخی آورده شده است که ایلامی ها اولین اشارات خود را بر لوح ها و کتیبه های گلی نوشته اند که این لوح ها به…
این داستان همان داستان زندگی انسان است خدای مهربان همیشه نعمتها را برای ما می فرستد اما ما سپاسگزار ا نیستیم و لحظه ای با خود فکر نمیکنیم این نعمتها از کجا رسید. اما وقتی که سنگ کوچکی بر سرمان می افتد که در واقع همان مشکلات کوچک زندگی اند به خداوند روی می آوریم بنابراین هر زمان از پروردگارمان نعمتی به ما رسید لازم است که سپاسگزار باشیم قبل از اینکه سنگی بر سرمان بیفتد.
خدا همیشه با ماست
به امید فردایی روشن 🙂
من می توانم…
روزهای زیبا در راه است…شرایط نمی تواند من را متوقف کند…
به امید فردایی روشن 🙂