داستان انگیزشی شماره 55 دربارهی فردی است که از خدا میخواهد تفاوت بهشت و جهنم را به او نشان بدهد، دعوت میکنم که این داستان را با هم بخوانیم.
حدیث روز
امام حسین (ع)
النَّاسُ عَبِیدُ الدُّنْیَا، والدِّینُ لَعقٌ عَلَى أَلْسِنَتِهِمْ یَحُوطُونَهُ ما دَرَّتْ مَعَایِشُهُمْ، فَإذا مُحِّصُوا بِالْبَلَاءِ قَلَّ الدَّیّانُونَ.
مردم بندگان دنیا هستند و دین لقلقۀ زبانشان است، تا زمانی که آسایششان برقرار باشد گرد آن میچرخند و آنگاه که با آزمایش غربال شوند، دینداران اندک خواهند بود.
متن داستان انگیزشی شماره 55
ایمان
فردی ازپروردگاردرخواست نمود تا به او بهشت وجهنم را نشان دهد خداوند پذیرفت . اورا وارد اتاقی نمود که جمعی ازمردم دراطراف یک دیگ بزرگ غذا نشسته بودند. همه گرسنه ، ناامیدودرعذاب بودند. هرکدام قاشقی داشت که به دیگ میرسید ولی دسته قاشقها بلندتراز بازوی آنها بود ، بطوریکه نمی توانستند قاشق را به دهانشان برسانند! عذاب آنها وحشتناک بود.
شاید دوست داشته باشید
اختلال بیش فعالی اختلالی است که میلیون ها کودک درگیر آن هستند، این اختلال درمان ندارد اما در صورتی که به موقع تشخیص داده شود با دارو و مشاوره از شدت آن میتوان کاهش داد. این دارو هایی که برای کودکان بیش فعال استفاده می شود خطرناک نیست اما می توان…
آنگاه خداوند گفت : اکنون بهشت را به تو نشان میدهیم . او به اتاق دیگری که درست مانند اولی بود وارد شد. دیگ غذا ، جمعی از مردم ، همان قاشقهای دسته بلند . ولی درآنجا همه شاد و سیر بودند. آن مرد گفت : نمی فهمم ؟ چرا مردم در اینجا شادند در حالی که در اتاق دیگر بدبخت هستند ، با آنکه همه چیزشان یکسان است ؟
خداوند تبسمی کرد و گفت : خیلی ساده است ، دراینجا آنها یاد گرفته اند که یکدیگر را تغذیه کنند . هرکسی با قاشقش غذا در دهان دیگری میگذارد ، چون ایمان دارد کسی هست دردهانش غذایی بگذارد.
خدا همیشه با ماست ❤️
به امید فردایی روشن 🙂
من می توانم…
روزهای زیبا در راه است…شرایط نمی تواند من را متوقف کند…
به امید فردایی روشن 🙂