داستان انگیزشی شماره 17 – خار

خیلی از افراد را دیده ایم که نگاهی بالا به پایین به افراد دیگر دارند، و متاسفانه خود را برتر از دیگران میدانند، یک نکته را باید همیشه، همه افراد در  نظر داشته باشند که همه انسان ها مخلوق خدای یگانه هستند و قابل احترام و شاید وضعیت و جایگاه اجتماعی افراد، با توجه به شرایط اجتماعی جامعه است. در ادامه متن داستان انگیزشی شماره 17 را باهم میخوانیم.


حدیث روز

الامام الصادق (ع):
مَن قَضَی لِأخیِهِ المُومِنِ حَاجَهً قَضَی اللهُ لَهُ یَومَ القِیَامَهِ مِائَه ألفِ حَاجَهً

هرکه یک حاجت برادر مومنش را روا کند خداوند صد هزار حاجت او را در قیامت برآورد.


متن داستان انگیزشی شماره 17

خار

 

 

غنچه ای از خواب پرید و گلی تازه به دنیا آمد، خار خندید و به او گفت: سلام، اما متاسفانه جوابی نشنید. خار خیلی از این رفتار غنچه ناراحت شد، اما به او هیچی نگفت. ساعت ها گذشت و غنچه دیروز، بزرگ شده بود و تبدیل به گلی زیبا شده بود. یک روز یکی از افرادی از آنجا میگذشت بسیار از گل خوشش آمد و دستش را دراز کرد تا گل را بچیند، گل خیلی ترسیده بود، اما یکهو خار دست آن شخص رو زخمی کرد و از غنچه دیروز و گل زیبای امروز رو نجات داد.

صبح فردا وقتی که دوباره خار دوباره با شبنمی از خواب پرید، گل صمیمانه و مهربانانه به خار سلام کرد.

Related Post

شاید دوست داشته باشید

استفاده از نمک چه تاثیر بر بدن دارد؟

رژیم های غذایی با محتوای سدیم بالا خطر زوال شناختی را افزایش می دهد همچنین مصرف سدیم ممکن است به تنهایی بر عملکرد شناختی در…

 


این داستان درس زندگی است برای افرادی که زندگی رو مثل گل سرخ می بینند و همیشه از خارهای آن شکایت میکنند و هیچکس غیر از خودشان رو نمیبینند. در صورتی که هر خاری پله ای است برای در آغوش گرفتن گل های سرخ.

خدا همیشه با ماست ❤️

به امید فردایی روشن 🙂

میتوانید این مطلب را با دوستان خود به اشتراک بگذارید
پست های مرتبط