داستان انگیزشی شماره 101 – دعای مادر

دعای خیر مادر پشت هر کسی باشد باعث پیشرفت و خیر می شود، امروز میخواهیم داستانی واقعی از زبان بایزید بسطامی یکی از عارفین بزرگ است که از دعای خیر مادر میگوید و همه‌ی موفقیت هایش را از دعای خیر مادرش می داند، دعوت میکنم تا داستان انگیزشی شماره 101 را باهم بخوانیم.


حدیث روز

امام رضا (علیه السلام):
مَن عامَلَ النّاسَ فَلَم یَظْلِمْهُم، وحَدَّثَهُم فَلَم یَکْذِبْهُم، ووَعَدَهُم فَلَم یُخْلِفْهُم،‌ فَهُو مِمَّن کَمُلَتْ مُرُوَّتُهُ وظَهَرَتْ عَدالَتُهُ.

هر کس در تعامل با مردم به آن‌ها ستم نکند، و در گفته‌هایش به آن‌ها دروغ نگوید، و در وعده‌هایش به آن‌ها خلف وعده نکند، چنین کسی مروّتش کامل و عدالتش آشکار است.


متن داستان انگیزشی شماره 101

دعای مادر

 

 

از بایزید بسطامی، عارف بزرگ، پرسیدند:این مقام ارزشمند را چگونه یافتی؟ گفت:شبی مادر از من آب خواست. نگریستم، آب در خانه نبود. کوزه برداشتم و به جوی رفتم که آب بیاورم. چون باز آمدم، مادر خوابش برده بود.


شاید دوست داشته باشید

Related Post

تاریخ انتشار بازی GTA VI

یکی از مهم ‎ترین ویژگی‎ های راک ‎استار، عرضه دیر به دیر سری‎ های محبوب است. با دقتِ تمام بازی را طراحی می‎کند و می ‎سازد، مشکلات آن را بر طرف می‎کند و در نهایت (در بیشتر مواقع) بازیِ بدون مشکلی را روانه بازار می‎کند. با وجود این‎که سری GTA همیشه …


پس با خویش گفتم:«اگر بیدارش کنم، خطاکار خواهم بود.» آن گاه ایستادم تا مگر بیدار شود. هنگام بامداد، او از خواب برخاست، سر بر کرد و پرسید:چرا ایستاده ای؟! قصه را برایش گفتم. او به نماز ایستاد و پس از به جای آوردن فریضه، دست به دعا برداشت و گفت:«خدایا! چنان که این پسر را بزرگ و عزیز داشتی، اندر میان خلق نیز او را عزیز و بزرگ گردان».

امیدوارم دعای خیر مادر پشت سر همه‌ی شما عزیزان باشد.

امیدوارم از این داستان انگیزشی شماره 101 لذت برده باشید ❤️

خدا همیشه با ماست ❤️

به امید فردایی روشن 🙂

میتوانید این مطلب را با دوستان خود به اشتراک بگذارید
پست های مرتبط