داستان انگیزشی شماره 87 – آرامش درونی

سلام به همراهان عزیز، امیدوارم در این روزهای پایانی سال بهترین ها را داشته باشید و سلامت باشید، امروز داستان انگیزشی شماره 87 را باهم میخوانیم داستانی زیبا و خواندنی برای افرادی که دنبال آرامشی هستند که هیچ وقت به آن نمی رسند، دعوت میکنم تا این داستان زیبا را باهم بخوانیم.


حدیث روز

امام حسین (ع):
أمّا واللهِ لا أُجِیبُهُم إلی شَیءٍ مِمّا یُریدُونَ حتّی ألقَی اللهَ تَعالی وأنَا مُخَضَّبٌ بِدَمی.

هان! به خدا سوگند به ذرّه‌ای از خواسته‌های آنان پاسخ مثبت نخواهم داد، تا در حالی‌که به خون خویش رنگین شده باشم به دیدار خداوند متعال نایل آیم.


متن داستان انگیزشی شماره 87

آرامش درونی

 

 

چند نفری که در جستجوی آرامش و رضایت درون بودند، نزد یک استاد رفتند و از او پرسیدند: «استاد شما همیشه یک لبخند روی لب‌تان است و به نظر ما خیلی آرام و خشنود به نظر میرسید. لطفاً به ما بگویید که راز خشنودی شما چیست؟»

استاد گفت: «بسیار ساده! من زمانی که دراز می‌کشم، دراز می‌کشم. زمانی که راه می‌روم، راه می‌روم. زمانی که غذا می‌خورم، غذا می‌خورم.»


شاید دوست داشته باشید

Related Post

پاناکوتای زعفرانی و طرز تهیه آن

امروز می خواهیم با طرز تهیه یک نوع دسر خوشمزه و ایتالیایی به نام پاناکوتای زعفرانی آشنا شویم. این دسر ترکیبی از خامه و…

 

 


این چند نفر عصبانی شدند و فکر کردند که استاد آنها را جدی نگرفته است. به او گفتند: «تمام این کارها را ما هم انجام می‌دهیم, پس چرا خشنود نیستیم و آرامش نداریم؟»

استاد به آنها گفت: «زیرا زمانی که شما دراز می‌کشید به این فکر می‌کنید که باید بلند شوید، زمانی که بلند شدید به این فکر می‌کنید که باید کجا بروید، زمانی که دارید می‌روید به این فکر می‌کنید که چه غذایی بخورید. فکر شما همیشه در جای دیگر است و نه در آنجایی که شما هستید! زمان حال، تقاطع گذشته و آینده است و شما در این تقاطع نیستید بلکه در گذشته و یا آینده هستید. به این علت است که از لحظه‌هایتان، لذت واقعی نمی‌برید زیرا همیشه در جای دیگر سیر می‌کنید و حس می‌کنید زندگی نکرده‌اید و یا نمی‌کنید.»

خدا همیشه با ماست ❤️

به امید فردایی روشن 🙂

میتوانید این مطلب را با دوستان خود به اشتراک بگذارید
پست های مرتبط