داستان کوتاه انگیسی قلم مو سحرآمیز

در پست های قبل داستان های مختلفی از جمله شنل قرمزی ، کاسه چوبی و… را باهم خواندیم در ادامه این داستان ها امروز داستانی در ژانر تخیلی برای شما دوستان عزیز قرار دادیم تا علاوه بر داستان کوتاه انگیسی قلم مو سحرآمیز ، زبان انگلیستان را نیز تقویت کنید.با ما همراه باشید. این داستان درباره ی دختر بچه ای است که با قلمو خود کارهای عجیبی میکند.

متن انگلیسی داستان کوتاه انگیسی قلم مو سحرآمیز

The magic paintbrush

Rose loved drawing. She was very poor and didn’t have pens or pencils.

She drew pictures in the sand with sticks.

One day, an old woman saw Rose and said, ‘Hello! Here’s a paintbrush and some paper for you.’

‘Thank you!’ smiled Rose.

She was so happy.

‘Hmmm, what can I paint?’ she thought.

She looked around and saw a duck on the pond.

‘I know! I’ll paint a duck!’

So she did. Suddenly, the duck flew off the paper and onto the pond.

‘Wow!’ she said. ‘A magic paintbrush!’

Rose was a very kind girl and she painted pictures for everyone in her village.

She painted a cow for the farmer, pencils for the teacher and toys for all the children.

The king heard about the magic paintbrush and sent a soldier to find Rose.

‘Come with me,’ said the soldier. ‘The king wants you to paint some money for him.’

‘But he’s already rich,’ said Rose.

‘I only paint to help poor people.’

But the nasty soldier took Rose to the king.

‘Paint me a tree with lots of money on it,’ he shouted.

Rose was brave and said, ‘No!’

So the king sent her to prison.

But Rose painted a key for the door and a horse to help her escape.

The king chased after her.

So she painted a big hole, and splat!

The king fell in.

Today, Rose only uses her magic paintbrush to help people who really, really need help.


متن فارسی داستان کوتاه انگیسی قلم مو سحرآمیز

قلم موی سحرآمیز

رز نقاشی را دوست داشت. او خیلی فقیر بود و هیچ مداد و خودکاری نداشت.

او با چوب روی ماسه عکس می کشید.

Related Post

یک روز پیرزنی رز را دید و گفت: «سلام! بیا این یک قلم مو و تعدادی کاغذ مال تو.»

رز با لبخندی گفت: «خیلی ممنون!»

او خیلی خوشحال بود.

با خود فکر کرد: «ههههم،بذار ببینم، چی بکشم؟»

اطراف را نگاه کرد و مرغابی را در برکه دید.

«فهمیدم! یه مرغابی میکشم!»

بنابرای همین کار را کرد. ناگهان مرغابی از کاغذ به بیرون پرید و رفت درون برکه.

او گفت: «وای! این قلم مو سحرآمیزه!»

رز دختر خیلی مهربانی بود و برای همه ­ی اهالی روستایش نقاشی کشید.

او برای کشاورز گاوی نقاشی کرد و برای معلم مداد و برای همه بچه ها اسباب بازی کشید.

پادشاه درباره ی قلم موی سحرآمیز حرف های شنید و سربازی فرستاد تا رز را پیدا کند.

سرباز گفت: «با من بیا. پادشاه می خواد براش مقداری پول نقاشی کنی.»

رز گفت: «ولی اون همین الان هم که ثروتمنده.»

«من فقط برای آدمای فقیر نقاشی می کشم.»

اما سرباز بدجنس رز را پیش پادشاه برد.

او داد زد: «برای من درختی بکش که رو شاخه هاش پر از پول باشه.»

رز شجاع بود و گفت: «نه!»

به همین خاطر پادشاه او را زندانی کرد.

اما رز یک کلید برای باز کردن در و یک اسب برای فرار کردن از آنجا نقاشی کرد.

پاشاه او را تعقیب کرد.

رز هم چاله بزرگی و تالاپ کشید!

پادشاه افتاد درون چاله.

حالا رز فقط از قلم موی سحرآمیز برای کمک به آدمهایی استفاده می کند که خیلی خیلی به کمک نیاز دارند.


معنی لغات داستان کوتاه انگیسی قلم مو سحرآمیز

عبارت انگلیسی معادل فارسی مترادف انگلیسی
magic سحر امیز hermetic
paintbrush قلم مو paint-brush
drew رسم کردن model
pictures تصاویر photo
rich ثروتمند wealthy
poor فقیر negligible
shouted فریاد زد shriek
escape در رفتن runaway
chased تعقیب pursue
splat میله تزئینی پشت صندلی splat

برای شنیدن تلفظ صحیح متن انگلیسی فایل زیر را دانلود کنید

دانلود فایل همراه با صوت

(برای شنیدن صوت داستان ، فایل پی دی اف را باز کنید و برروی علامت بلندگو دوبار کلیک کنید تا همراه با متن صدای آن را نیز داشته باشید. موفق باشید.)

به امید فردایی روشن.

میتوانید این مطلب را با دوستان خود به اشتراک بگذارید
پست های مرتبط