داستان کوتاه انگلیسی پدر من

در پست های قبل داستان کوتاه انگلیسی ویلیام شکسپیر و داستان کوتاه انگلیسی زندگینامه نیوتن، بیترکس پاتر و … را خواندیم. داستان کوتاه انگلیسی پدر من در این داستان لوتی قصه ما درباره ی خوبی ها و کارهایی که با پدرش انجام میدهد صحبت میکند. این داستان بصورت کلمه کلممه معنی نشده است پس برای یادگیری به کلمات آخر دقت کنید. و برای مطالعه این داستان روش های یادگیری زبان در مطالب قبل را مطالعه کنید.

متن انگلیسی داستان کوتاه انگلیسی پدر من

 

 

Hello, I’m Lottie. I’m 10 years old. I live with my dad and my sister in England. I’m going to tell you about my dad. This is my dad. His name is Paul. He’s 46 years old. His hair is black and grey. He’s got green eyes. I’ve got green eyes too! My dad gets up early most days. He makes our breakfast, and sometimes he takes me to school. My dad’s making my breakfast in this picture. My dad is a teacher. He doesn’t teach children. He teaches other people who work with him.

Dad’s at work in this picture. My dad gets home at 5 o’clock. Sometimes I help him cook our tea. In this picture I’m helping to make a pasta sauce. After tea my dad sometimes helps me with my homework. He’s helping me with maths here. I like maths! In the evening we sometimes watch TV. Or my dad reads. He loves reading. I love reading too! At the weekends we do different things. Sometimes we go to the library. I’m choosing some books here. Sometimes at the weekend we go to the cinema, or to a concert. My dad loves music. Sometimes the concerts are a bit boring. It’s great living with my dad and my sister.


متن فارسی داستان کوتاه انگلیسی پدر من

سلام من لوتی هستم و 10 سال دار. من همراه با پدرم و خواهرم در انگلستان زندگی میکنم. من میخواهم درباره ی پدرم کمی صحبت کنم. این عکس پدرمه. اسمش پائول او 46 سالشه و موهای جوگندمی و چشمانی سبز داره، البته بگم منم شبیه بابام چشمام سبزه. پدرمن همیشه صبح زود بیدار میشه و برای ما صبحانه درست میکنه و منو میبره مدرسه. توی این عکس مشخصه پدرم داره صبحانه درست میکنه. پدرم معلمه. او به بچه ها درس نمیده او به بقیه مردم درس میده که چطوری کار کنن باهاش.

توی این عکس پدرم سرکار هستش. پدرم ساعت 5 به خونه برمیگرده و بعضی اوقات بهمش کمک میکنم که چای مون رو درست کنه. توی این عکس هم من دارم تو درست کردن پاستا به پدرم کمک میکنم.بعد از چایی پدرم بمن تو انجام دادن تکالیفم کمک میکنه. در اینجا داره بهم تو حل کردن ریاضی کمک میکنه. من ریاضی دوستدارم. بعضی اوقات ما در بعدازظهر تلویزیون نگاه میکنیم یا پدرم کتاب میخونه، او عاشق کتاب خوندن هستش. البته منم عاشق کتاب خوندنم. آخر هفته ها ما کارهای متفاوتی انجام میدیم. بعضی اوقات میریم به کتابخونه یا میریم به سینما یا هم کنسرت میریم البته بعضی اوقات هم کسل کننده است اما پدرم عاشق آهنگه. این بهترین زندگیه با پدرم و خواهرم دارم.

Related Post

معنی لغات داستان کوتاه انگلیسی پدر من

عبارت انگلیسی معادل فارسی مترادف انگلیسی
breakfast صبحانه breakfast
picture عکس portrait
Math ریاضی mathematics
weekend اخر هفته weekend
different مختلف various
library کتابخانه library
read خواندن study

برای شنیدن تلفظ صحیح متن انگلیسی فایل زیر را دانلود کنید

دانلود فایل همراه با صوت

(برای شنیدن صوت داستان،فایل پی دی اف رابازکنیدوبرروی علامت بلندگودوبارکلیک کنیدتاهمراه بامتن صدای آن را نیز داشته باشید.)

به امید فردایی روشن.

میتوانید این مطلب را با دوستان خود به اشتراک بگذارید
پست های مرتبط