در پست های قبل داستان های کوتاه ایی از اثر های شکسپیر همچون هملت خواندیم امروز نیز قصد داریم خلاصه ای از یکی از تراژدیک ترین داستان های شکسپیر را برای شما بیاوریم تا علاوه بر خواندن داستان کوتاه انگلیسی مکبث و تقویت زبان با روش های که در پست های قبل گفته شد با آثار شکسپیر این فیلسوف بزرگ نیز آشنا شوید.
متن انگلیسی داستان مکبث
Macbeth
Macbeth and his best friend, Banquo, are brave soldiers. On day, after a battel, three ugly witches come out pf the fog.
“Macbeth. You will be the king of Scotland! He, he, he, ha, ha, ha”
“me? The new king of Scotland”
Macbeth writes a letter to his wife, lady Macbeth. He tells her what the witches said.
“Yes, if he is the king, I will be the queen”
King Duncan comes for dinner and sleep at Macbeth’s castle. When Duncan is asleep, lady Macbeth tells Macbeth to kill him.
“I really want to be king. But I am very frightened about killing Duncan. He is a good king…”
Macbeth see a knife in front of him. He knows it is wrong, but he decides to kill Duncan.
“I must do this quickly”
Duncan dead but Macbeth feels bad about killing him.
“it’s O.K. nobody will know our secret”
Macbeth becomes king but he is worried that his best friend knows he killed Duncan. He decides that Banquo must die too and he orders his servant to kill him.
“I’m king, but not happy. I feel terrible about killing Duncan and Banquo and I am worried people will know my secret.”
Macbeth see Banquo’s ghost in front of him. He’s very frightened. He goes to see the witches again.
Macbeth asks the witches if he’s in a danger.
“Don’t worry. Everything will be O.k.”
“Yes, everything will be fine.”
Macbeth believes the witches but they were lying.
Lady Macbeth is sleepwalking. She wanted to be a queen but now she feels terrible. She understands that it is wrong to kill.
An army comes to attack the castle. The people know that Macbeth killed Duncan.
“the witches said I was safe. They lied to me.”
Macbeth is dead and now the people have a good, new king.
متن فارسی داستان مکبث
مکبث
مکبث و بهترین دوستش ، سربازان شجاعی هستند.
روزی ، بعد از یک نبرد ، سه ساحره با ظاهری زشت از درون مه ظاهر شدند.
جادوگران گفتند: ” مکبث تو شاه آینده اسکاتلند خواهی بود”
من؟ شاه اسکاتلند؟
مکبث نامه ای به همسرش خانم مکبث نوشت. و سخنان جادوگران را با او در میان گذاشت.
بله ! اگر او شاه شود ، من ملکه خواهم شد.
شاه دونکن برای شام آمد و در قلعه مکبث خوابید. هنگامیکه شاه دونکن خواب بود، خانم مکبث به مکبث گفت که “او را بکش”.
” من واقعاً میخواهم که شاه باشم. اما واقعاً از کشتن دونکن می ترسم. او شاه خوبی است”
چاقویی در مقابل خود دید. بااینکه می دانست که کار او اشتباه است اما تصمیم گرفت شاه دونکن را بکشد.
” باید سریع کار را تمام کنم”
شاه دونکن مرد اما مکبث از کاری که کرد احساس خیلی بدی دارد.
خانم مکبث میگفت: “نگران نباش هیچ کس از راز ما باخبر نخواهد شد”
مکبث شاه اسکاتلند شد اما او نگران بود که دوستش بانکو از راز کشتن دونکن با آگاه باشد. او تصمیم گرفت که بانکو را نیز به قتل برساند و به خدمتکارانش دستور داد تا او را نیز بکشند.
پس از چندی،،روح بانکو را در مقابل خود دید. او بسیار وحشتزده شد. برای همین، دوباره به دیدن جادوگران می رود.
او از جادوگران پرسید که آیا او درخطر است
جادوگران گفتند: جای نگرانی نیست. همهچیز روبهراه خواهد بود.
” آری ، همهچیز خوب و درست پیش خواهد رفت”
او به حرفهای ساحرهها باور داشت اما آنها دروغ می گفتند .
خانم مکبث در حال خوابگردی است. او می خواست که ملکه باشد اما اکنون احساس بدی دارد.
او دریافت که کشتن شاه کاری اشتباه بود.
ارتش برای حمله به قلعه می آید. مردم می دانند که مکبث شاه دونکن را کشته است.
با خود فکر کرد: “جادوگران به من گفتند که من در امان هستم . آنها به من دروغ گفتند!”
او اکنون مرده است و مردم شاه جدید خوبی دارند.
معنی لغات داستان مکبث
عبارت انگلیسی | معادل فارسی | مترادف فارسی |
soldier | سرباز | ranker |
ugly | زشت | obscene |
witch | ساحره | fairy |
wife | زن | spouse |
queen | ملکه | crown |
dinner | شام | supper |
frightened | وحشت زده | afraid |
knife | چاقو | whittle |
decide | تصمیم گرفتن | determine |
worry | نگرانی | anxiety |
kill | کشتن | murder |
terrible | وحشتناک | dreadful |
lie | دروغ | untruth |
sleepwalking | خواب گردی | night walking |
برای شنیدن تلفظ صحیح متن انگلیسی فایل زیر را دانلود کنید
(برای شنیدن صوت داستان ، فایل پی دی اف را باز کنید و برروی علامت بلندگو دوبار کلیک کنید تا همراه با متن صدای آن را نیز داشته باشید. موفق باشید.)
به امید فردایی روشن.
من می توانم…
روزهای زیبا در راه است…شرایط نمی تواند من را متوقف کند…
به امید فردایی روشن 🙂