در پست های قبل داستان کوتاه انگلیسی ویلیام شکسپیر و داستان کوتاه انگلیسی زندگینامه نیوتن، بیترکس پاتر و … را خواندیم. داستان کوتاه انگلیسی اولین ماراتن را میخوانیم این داستان درباره ی تاریخچه ی برگزاری ماراتن ها در المپیک میباشد. این داستان بصورت کلمه کلممه معنی نشده است پس برای یادگیری به کلمات آخر دقت کنید. و برای مطالعه این داستان روش های یادگیری زبان در مطالب قبل را مطالعه کنید.
متن انگلیسی داستان کوتاه انگلیسی اولین ماراتن
The first marathon
In 490 B.C. there was a big war between the Persians and the Greeks. Persia was a huge empire, much bigger than Greece. It wanted to capture Athens. The Greek soldiers waited on top of the hill while the Persian army waited on the plain of Marathon below. There were 48 000 Persian soldiers and only 10 000 Greek soldiers. The Greeks sent a messenger, Pheidippides, to Sparta to get help. He ran for two days over the mountains to ask the Spartans. But the Spartans would not fight until there was a full moon.
Pheidippides,returned to Marathon alone. The Greeks could not wait and attacked the Persian army. The Greeks ran towards the enemy. Persian arrows flew through the air. The Greeks won. 6 400 Persians were killed but only 192 Greeks died. The Persians ran to their ships and tried to escape. They tried to go to Athens to capture the Greek women, children and old people waiting there. Pheidippides, now had another job.
. He ran 40 kilometers to Athens to tell the Greeks that they had won and to tell them that the Persians were coming. He arrived at the city gates very tired. “Rejoice, we conquer!” he shouted. Then he died. From this great event the first marathon race of the modern Olympics Games was run in 1896. It was won by a Greek runner, Spiridon Louis. And, like Pheidippides a long time before, he also carried messages. He was a postman.
متن فارسی داستان کوتاه انگلیسی اولین ماراتن
در 490 سال قبل از میلاد جنگ بزرگی بین ایرانیان و یونانیان بود. ایرانیان امپراطوری بسیار بزرگی از یونانیان داشتند. ایرانیان قصد تصرف آتن را داشتند. سربازان یونانی در بالای تپه منتظر بودند در حالی که ارتش ایرانیان در دامنه ی دشت های ماراتن در پایین بودند تعداد سربازان ایرانی بمرات بیشتر بود ایرانیان 48 هزار نفر در مقابل تنها 10 هزار یونانی قرار گرفته بودند. یونانیان پیامی را توسط نامه رسان های قدیم برای اسپارتا فرستادند که به آنها کمک کند. پیغام رسان دو روز رو فرار کرد بین کوها تا به اسپارتا این پیغام را برساند اما اسپارتا قبول نکرد و نمیخواست که تا وسط ماه که ماه کامل است بجنگد.
پیغام رسان به تهایی به ماراتن برگشتو یونانیان نمیتوانستند بیشتر از این صبر کنند و به ارتش ایران حمله کردند یونانیان به ایرانیان حمله کردند و ایرانیان را تارو مار کردندو یونان پیروز شد آنها 6400 ایرانی را کشتند در صورتی که تنها 192 یونانی کشته شد. ایرانیان با کشتی هایشان فرار کردند و قصد تصرف خود آتن را که زنان و کودکان و پیرمرد ها تنها در شهر بودند را داشتند. پیغام رسان رفت که این خبر را به دست مردمان برساند.
او 40 کیلو متر ر تا آن رفت که به یونانیان بگوید که ایرانیان دارند میان. او رسید به شهر و گفت ” خوشحال باشید، ما پیروز شدیم” او این رو گفت و از فرط خستگی مرد. بعد از این اتفاق بزرگ مسابقات ماراتن به صورت رسمی در سال 1896 در المپیک راه یافت. الین برنده ی این مسابقات نیز شخصی به نام اسپیریدون لوئیز بود، این شخص نیز شغلی به مانند پیغام رسان های قدیم داشت او پستچی بود.
معنی لغات داستان کوتاه انگلیسی اولین ماراتن
عبارت انگلیسی |
معادل فارسی |
مترادف انگلیسی |
Pheidippides | پیغام رسان/ چاپار | postman |
Greece | یونان | Greece |
capture | گرفتن | grab |
Attack | حمله | assault |
escape | در رفتن | evasion |
conquer | تسخیر کنید/ فتح کردن | gain |
برای شنیدن تلفظ صحیح متن انگلیسی فایل زیر را دانلود کنید
(برای شنیدن صوت داستان،فایل پی دی اف رابازکنیدوبرروی علامت بلندگودوبارکلیک کنیدتاهمراه بامتن صدای آن را نیز داشته باشید.)
به امید فردایی روشن.
من می توانم…
روزهای زیبا در راه است…شرایط نمی تواند من را متوقف کند…
به امید فردایی روشن 🙂