ضرب المثل های کرمانجی

ضرب المثل ها و اصطلاحات رایج در میان هر ملت یکی از عناصر مهم زبان و ادبیات آن مردم به شمار می رود. در کتاب کاوشی در امثال فارسی آمده است که ضرب المثل ، جمله کوتاه به نظم یا به نثر گاهی دربردارنده پند و دستور اخلاقی و اجتماعی بزرگی است.

تأثیرات ضرب المثل ها

ضرب‌المثل‌ ابزاری فرهنگی است، چراکه پشت هر ضرب‌المثل آموزش حکمت‌های عملی زندگی وجود دارد و مسایلی را که شاید ما با ساعت‌ها پند و نصیحت نتوانیم در گوش فردی فرو کنیم، یک مثل ساده می‌تواند آن را انجام دهد. اساسا فرهنگ‌هایی که بنای آن‌ها بر اساس همین امثال، حکم، کنایات و حکمت‌هاست و موضوعات را به صورت غیرمستقیم بیان می‌کنند، به عنوان فرهنگ‌ها و زبان‌های غنی نام برده می‌شوند که زبان فارسی نیز یکی از آن زبان‌های غنی است، زیرا تعداد کنایات و امثال و حکم آن زیاد است.گویش کرمانجی نیز دارای برخی ضرب المثل های خاص خود می باشد که دارای معنای و مفهوم جالبی می باشند که در پایین به چند نمونه از آنها اشاره شده است.

ضرب المثل ها در گویش کرمانجی

 

کرمانجی

جمله فارسی

اول کِ سِفرِخَه وَّ کِرِی ، بسم الله ، بِویژ

اول که سفر خودت را آغاز کردی بسم الله بگو

آدم دِز تِرسو کَه

آدم دزد ترسومیباشد

آدم ، سادَه ، دَرَنگ کال دَوَ

انسان ساده دیر پیر میشود

آدم کاری نان خَه ژبِن کِور وَر دَخه

انسان هنرمند رزق خود را از زیر سنگ در می آورد

آوّ که لَه گُل ما و بین دَکو

آبی که در استخر بماند به بو می افتد

آوّ لوش ، لَ زراتِ ، مَگِر

آب لای را به مزرعه مبند

آوّ بین کایِ مَوّ

آب زیر کاه نباش

Related Post

آهِ بِزِن کول لَ یِ وَ شاخ نامینه

آه بز بی شاخ به یک شاخ دار نمی ماند

آر دَ شَوتِ ، شُنی خَه ، رَش دَگِه

آتش که میسوزد جای خودش را سیاه میکند

آوّ ، بَر وَ کوطَل نارَه

آب به طرف بالا نمیرود

اَز خَزان خَه لِ دَخِم ، جینارِ مِن، ژَ هَوَّ وَردَ کَوِ

من بچه ی خودمو میزنم همسایه من ناراحت میشود

دَست دست دَشو دیسا وَدَگَره شِکِل دَشو

دست دست ها را می شوید دوباره دست برمی گردد و صورت را می شوید

خداوند چییه دوینه ، له برفِ لَه بارینه

خداوند کوه می بیند وبرف را بر آن نازل می کند

 به امید فردای روشن.

برای آشنای بیشتر با این گویش همراه ما باشید.

میتوانید این مطلب را با دوستان خود به اشتراک بگذارید
پست های مرتبط