در پست های قبل داستان های خواندیم از قبیل بالشت سخنگو و گلدیلاک و سه خرس در این پست نیز داستان کوتاه انگلیسی اریک موتور میخوانیم.این داستان درباره ی یک لوکوموتیوی به نام اریک است که با کمک دوستان سنگی رو که روی قطار افتاده است را جابجا میکند. این داستان بصورت کلمه کلمه ترجمه نشده است و معنی داستان متفاوت است کمی و بعلت زیبا شدن داستان از این شیوه استفاده شده است، برای آشنایی با کلمات شما میتوانید کلمات سخت را بهمراه معنی فارسی در پایین داستان یادبگیرید.
متن انگلیسی داستان کوتاه انگلیسی اریک موتور
Eric the engine
One day there was a big storm. Lightning struck a mountain and a huge rock rolled onto the train line. Seagull saw what happened. He called his friends: Rabbit, Fox and Mouse. “We must move it. The 10.15 London train will be here in one hour.” said Rabbit. The animals tried to move it. They pushed and pushed but it would not move. “I know,” said Fox, “Let’s get Eric the Engine. He’s stronger than all of us.” “There’s no time.” said Mouse. “I’ll get him.” shouted Seagull.
“Help! There is a rock on the train line and the London train is coming very soon.” Eric tooted his whistle and called his friends. All the engines gathered around. Eric was big and strong but not very fast. He asked the express trains to go ahead. “You go first. Then you” said Eric and he sent his friends ahead. “I’ll follow you.” The engines raced along, but the London train was getting closer. The trains arrived. The two express trains pushed, but the rock wouldn’t move. The London train was coming over the hill.
Two more engines arrived and they pushed too. The rock moved a little but the London train was coming round the corner. “They can’t do it!” said Mouse. Then Eric arrived. He tooted his whistle and pushed with all his strength. He pushed the four engines and the four engines pushed the rock. Slowly the rock moved. Then it rolled faster and faster until it fell over the cliff. The London train arrived. It raced past the engines and the animals, who were waiting on the other line. The train blew its horn. “Thaaaaank Yooooooou!”
متن فارسی داستان کوتاه انگلیسی اریک موتور
اریک موتور
در یکی از روزها طوفانی سنگینی راه افتاد و در همین طوفان رعد و برقی به کوه زد و یک سنگ بزرگ از کوه جدا شد و روی ریل قطار ریخت. مرغ دریایی همه اتفاقاتی که افتاد را دید و به دوستانش موش، روباه و خرگوش خبر داد که چه اتفاقی افتاده است. خرگوش گفت:” ما باید این سنگی بزرگ و از این جا برداریم قطار لندن تا یک ساعت دیگه از این میخواد بگذره”. حیوان ها تمام تلاششون برای جابجایی سنگ بزرگ انجام دادن اما سنگ تکون نخورد که نخورد. روباه گفت این فشار ها فایده ای نداره، من میدونم باید چکار کنیم. او گفت:” بریم اریک موتور رو بیاریم، اون بسیار قوی تر از همه ما هستش” موش گفت که:”ما انقدر وقت نداریم” مرغ دریایی داد زد که من میرم میارمش الان.
مرغ دریایی رفت پیش اریک موتور و گفت :” کمک کنید، یک سنگ روی ریل قطار افتاده و تا یک ساعت دیگه ام قطار میاد” اریک صدای بوقی زد و دوستان را صدا کرد. همه موتورها(لوکوموتیو های قطار که موتور بخار دارند) دورهم جمع شدند. اریک خیلی بزرگ و قوی بود اما متاسفانه به اندازه بقیه سریع نبود. او به بقیه ی موتورها گفت که سریعتر و جلوتر برن تا او برسد. موتورها رسیدن تا سنگ رو جابجا کنن، اما کم کم داشت صدای قطار لندن نیز به گوش میرسید، شرایط کمی سخت شده بود. دو تا از موتور ها تلاششون رو کردند اما نتونستن سنگ رو جابجا کنن.
دو تا دیگه هم به اونها اضافه شد یکم سنگ جابجا شد اما خیلی تغییر نکرد صدای قطار لندن هی نزدیک و نزدیک تر میشد. موش گفت که:”اونها نمیتونم اینمار رو انجام بدهند.” در همین حین اریک رسید و دوباره بوق خودش بصدا درآورد و با تمام قدرت رفت که سنگ رو از کنار ریل کنار بزنه به همراه دوستانش. او چهار تا موتوری که جلو تر بودند رو هل داد و چهارتا موتور سنگ را و قطار هم هی نزدیک و نزدیک تر میشد. کم کم سنگ تکون خورد و بعدش چرخید خورد رفت و از صخره پرت شد پایین در همین حین قطار هم رسید از مقابل حیوانات و موتورهایی که در لاین بغل واستاده بودند با سرعت گذشت. بعد قطار با صدای شیپورشو بعنوان تشکر بصدا درآورد.
معنی لغات داستان کوتاه انگلیسی اریک موتور
عبارت انگلیسی | معادل فارسی | مترادف انگلیسی |
storm | طوفان | typhoon |
Lightning | رعد و برق | power |
mountain | کوه | barrow |
huge | بزرگ | massive |
roll | چرخش | spin |
rock | سنگ | stone |
Seagull | مرغ دریایی | Seagull |
whistle | سوت | whistle |
express | سریع السیر | fast |
horn | بوق | bugle |
برای شنیدن تلفظ صحیح متن انگلیسی فایل زیر را دانلود کنید
(برای شنیدن صوت داستان ، فایل پی دی اف را باز کنید و برروی علامت بلندگو دوبار کلیک کنید تا همراه با متن صدای آن را نیز داشته باشید. موفق باشید.)
به امید فردایی روشن.
من می توانم…
روزهای زیبا در راه است…شرایط نمی تواند من را متوقف کند…
به امید فردایی روشن 🙂