ما در پست های قبل با برخی از داستان های اخلاقی مانند مورچه و ملخ، خورشید و باد شمالی، کلاغ و کوزه را خواندیم. امروز داستان انگلیسی روباه و انگور را که یک داستان اخلاقی است میخوانیم، این داستان دربارهی روباهی است که وقتی نمیتواند به چیزی که میخواهد برسد آنرا حقیر و کوچک میکند. داستان روباه و انگور یکی دیگر از داستانهای معروف نویسندهی یونانی ازوپ است.
این داستان بهصورت کلمه کلمه معنی نشده است پس برای یادگیری به کلمات آخر دقت کنید.
متن انگلیسی داستان انگلیسی روباه و انگور
the Fox in the sour grapes
one hot summer’s day a hungry Fox was strolling through an orchard in search of food, he was so hungry and couldn’t find anything he was then passing through a vineyard he came to a bunch of grapes just ripening on a vine which had been drained over a lofty branch. Wow what is that blue round his thing does that look like berries mm no that’s grapes it’s a Winnie are full of grapes. he looked at the grapes and went further drawing back a few paces he took a run and a jump and just missed the bunch he was about to touch them but he couldn’t pick them turning round again, they continued to jump with a one two three he jumped up, but with no greater success.
ah they are too high for me to reach them he continued looking at them and thinking what to do how to get them again he tried, but at last he had to give it up and walked away I’m sure that those grapes are sour I don’t want to eat these sour grapes.
The Fox couldn’t pick grapes so he made an excuse and went away.
Morel:
it is easy to despise what you cannot get
شاید دوست داشته باشید
جوش های سر سیاه، در پی تولید چربی زیاد و انباشت سلول های مرده پوست شکل می گیرد. جوش های سر سیاه به طور معمول درمنطقه T صورت (پیشانی، بینی و چانه) و گونه ها ظاهر می شود. در بسیاری ازموارد، دانه های سرسیاه در پی استفاده روزانه از…
متن فارسی داستان انگلیسی روباه و انگور
روباه و انگور
در یک روز تابستانی یک روباهی گرسنه در باغی به دنبال غذا قدم میزد. او بسیار گرسنه بود و چیزی برای خوردن پیدا نکرده بود. ا. خمچنان در تکاپو بود که به یک تاکستان پر از انگور رسید و تصمیم گرفت که یک خوشه انگور بخورد. روباه گفت: “ووو این دانه های آبی خوشمزه چیه!! شبیه توت هستند اما نه این ها انگورند، اوه اینجا تاکستانی پر از انگور است.” او به انگورها نگاهی کرد و چند قدمی به عقب رفت تا بپرد و خوشه ای انگور بکند. او فرار کرد و بعدش پرید اما متاسفانه نتوانست انگور بکند.
اینکار و چندیدن و چند بار امتحان کرد اما هیچ موفقیتی در این زمینه پیدا نکرد.
و گفت:” اه انگور ها خیلی بالاتر از اونی هستند که من بتونم آنها رو بچینم، دوباره به انگورها نگاهی کرد و دورخیز کرد و پرید اما باز هم موفق نشد که نشد، برای همین دیگه دست از تلاش برداشت و راهش گرفت و رفت و تو راه با خودش گفت که:
“این انگور ها بهشون میخورد که نرسیده و ترش باشند و من اصلا انگور ترش دوست ندارم.”
روباه از آنجایی که نتونسته بود که انگور بچیند داشت خودش قانع میکرد.
نکته اخلاقی:
شاید راحتترین دلیل، برای چیزی که بدست نیاوردید حقیر کردن آن است.
معنی لغات داستان انگلیسی روباه و انگور
عبارت انگلیسی | معادل فارسی | مترادف انگلیسی |
strolling | قدم زدن | stride |
orchard | باغ وحش | woodlet |
vineyard | تاکستان | arbor |
despise | حقیر شمردن | contemn |
grapes | انگور | grapes |
sour | ترش | vinegary |
excuse | بهانه | plea |
برای شنیدن تلفظ صحیح متن انگلیسی داستان انگلیسی روباه و انگور فایل زیر را دانلود کنید
(برای شنیدن صوت داستان،فایل پی دی اف رابازکنیدوبرروی علامت بلندگودوبارکلیک کنیدتاهمراه بامتن صدای آن را نیز داشته باشید.)
به امید فردایی روشن.
من می توانم…
روزهای زیبا در راه است…شرایط نمی تواند من را متوقف کند…
به امید فردایی روشن 🙂