در پست های قبل داستان کوتاه انگلیسی همچون خرگوش و لاک پشت، جوجه اردک زشت و جک و لوبیا سحر آمیز را خواندیم امروز داستان انگلیسی خفاش ترسو را می خوانیم که خفاشی است که از ترس به سمت که بنفعش است می رود که درنهایت رسوا می شود. این داستان بصورت کلمه کلمه معنی نشده است پس برای یادگیری به کلمات آخر دقت کنید.
متن انگلیسی داستان انگلیسی خفاش ترسو
Long, long ago, a battle broke out between the beasts of the ground and the birds in the sky. A coward bat watched the fight to see which side would win. As soon as he saw the beast winning, he decided to hide his wings and find king Lion. “Your majesty, since I resemble a land creature like a mouse, I would like to be a part of your team.” said the bat. The lion roared and said, “Wow! Yes, I can see that. From now on bat, you are one of us! Ha! Ha! Ha!”.
Before long, the birds of the sky began to gain control. Now, the worried bat decided he needed to visit with the king of the birds, the eagle. “Your majesty, I too have wings of a bird. Please let me join you!” the bat said. The eagle king replied, “All right bat! From now on, you are a bird!” The fight between the beasts and the birds endlessly continued. And the cowardice bat continued to go back and forth changing his position.
One day, the battles were finally over and there was peace in the forest. King Lion went to king Eagle and said, “King Eagle, from now on, the beasts and the birds are one!” Everybody agreed and shouted with joy happily. “We are now one family,”
The cowardice bat, however, wasn’t welcomed by either side. “We don’t want anything to do with your kind! Leave the forest!” said king Lion angrily. After the bat was shunned by the king, he had no choice, but to fly off to a dark and lonely cave. Finally, everyone stayed together happily.
متن فارسی داستان انگلیسی خفاش ترسو
روزی روزگاری جنگ بزرگی بین حیوانات زمینی و پرندگان آسمان شروعشده بود. خفاش ترسویی در آنجا زندگی میکرد که به تماشای این جنگ بزرگ نشسته بود که ببیند کدام طرف از این جنگ پیروز میشوند. خیلی سریع حیوانات زمینی برنده جنگ اول شدند و او تصمیم گرفت که بالهایش را مخفی کند و به دیدار شیر پادشاه حیوانات برود. پیش شیر رفت و گفت: “اعلیحضرت، من شبیه به حیوانات زمینی هستم و ساختاری شبیه به موشها دارم، و دوست دارم که عضوی از گروه شما باشم” شیر غرشی کرد و گفت: ” واووو، بله من دارم میبینم این، تو از امروز به بعد عضوی از گروه ما هستی”
بعد از سالها، پرندگان آسمان پیروزی بهدست آورند و کنترل رو بهدست گرفتند، حالا خفاش نگران نیاز دید که ملاقاتی با عقاب سلطان پرندگان داشته باشد. او به دیدار عقاب رفت و به او گفت: اعلیحضرت، من هم مانند پرندگان دو بال برای پرواز دارم، اجازه بدید که به جمع گروه شما بپیوندم. عقاب گفت: باشِ خفاش، از الآن به بعد تو عضوی از گروه پرندگان هستی. جنگ و جدال بین حیوانات زمینی و پرندگان آسمانی پایانناپذیر بود و هر دفعه یک سمت از این جنگ برنده میشدند و خفاش ترسوی داستان ما هم هر دفعه به یک سمت از آن دعوا میرفت.
یک روز، جنگ بالاخره تمام شد و کل جنگ در صلح و آرامش بود. پادشاه حیوانات شیر بزرگ به دیدار پادشاه پرندگان عقاب رفت و گفت: پادشاه عقاب از امروز به بعد حیوانات و پرندگان از یک گروه هستند، همه حیوانات از این گفته شاد شدند و بلند از روی خوشحالی فریاد زدند و گفتند، ما از امروز از یک خانوادهایم.
خفاش ترسو به هر سمت رفت با بدرفتاری از او استقبال کردند و شیر نیز با عصبانیت فریاد زد: ” ما نیازی به مهربانی و لطف تو نداری لطفاً از این جنگل برو” بعدازاینکه شیر این رفتار با او داشت، خفاش راهی دیگهای جز رفتن از جنگل نداشت او گریهکنان پرواز کرد و رفت توی یک غار تاریک و درنهایت همه خوش و خرم در کنار همدیگر زندگی کردند.
معنی لغات داستان انگلیسی خفاش ترسو
عبارت انگلیسی | معادل فارسی | مترادف انگلیسی |
beasts | حیوانات | animal |
coward | ترسو | poltroon |
bat | خفاش | bat |
majesty | اعلیحضرت | Holiness |
resemble | شباهت داشتن | look like |
creature | افریده | being |
roared | خروشیدن | rage |
gain | کسب کردن | profit |
eagle | عقاب | eagle |
برای شنیدن تلفظ صحیح متن انگلیسی داستان انگلیسی خفاش ترسو فایل زیر را دانلود کنید
(برای شنیدن صوت داستان،فایل پی دی اف رابازکنیدوبرروی علامت بلندگودوبارکلیک کنیدتاهمراه بامتن صدای آن را نیز داشته باشید.)
من می توانم…
روزهای زیبا در راه است…شرایط نمی تواند من را متوقف کند…
به امید فردایی روشن 🙂