اصطلاحات کاربردی و ضرب المثل های رایج انگلیسی

با عرض سلام و ادب خدمت تمامی کاربران محترم ویکی ووک. در این بخش می خواهیم به بررسی اصطلاحات کاربردی که در زبان انگلیسی رایج است بپردازیم. همان طور که می دانید استفاده از زبان انگلیسی و در نهایت اصطلاحات آن بسیار مهم و کاربردی است به همین علت به یادگیری برخی از آنها می پردازیم.

اصطلاحات کاربردی انگلسی و معنی آن

به عیب یا اشکالی پی بردن – یک جای کار میلنگه

Smell a rat

خراب شده – داغون شده

Go to the dogs

مشکوک – مرموز

Fishy

تصمیم درست گرفتن – از خطر نترسیدن – کار بزرگ انجام دادن

Take the bull by the horns

یک مطلب کاملا متفاوت – از زمین تا آسمون فرق میکنه

Horse of a different color

رازی رو آشکار کردن – پته کسی رو روی آب ریختن

Let the cat out of the bag

پوچ – بی ارزش – احمقانه

For the birds

از منبع معتبر و موثق شنیدن

Straight from the horse’s mouth

بازیگوشی کردن – مسخره بازی درآوردن

Horse around

چرا ساکتی و حرف نمیزنی – معادل با ضرب المثل موش زبونتو خورده

Cat got your tongue

موی دماغ کسی شدن

Get in someone’s hair

لاف زدن – خالی بستن

Shoot off one’s mouth

از دست کسی کفری و عصبی شدن

Jump down someone’s throat

سر کیسه رو شل کردن – خرج کردن

Pay through the nose

بدون منظور حرف زدن

Tongue in cheek

سر کسی رو شیره مالیدن – کلک زدن

Pull someone’s leg

هرچه پیش آید خوش آید

Play it by ear

ریسک کردن – دل به دریا زدن

Stick out one’s neck

عجله کردن – مس مس نکردن

Shake a leg

دست و پا چلفتی

All thumbs

روی هوا حرف زدن – بی فکر حرف زدن

Not have a leg to stand on

دست از سر کسی برداشتن

Get off someone’s back

Related Post
کفر کسی رو درآوردن

Drive someone up a wall

کسی رو سر کار گذاشتن

String someone along

به کسی خیانت کردن

Sell someone down the river

کسی رو به حال خودش گذاشتن

Leave someone high and dry

کسی رو آدم حساب نکردن

Sell someone short

بازار گرمی کردن

Snow job

دست گل به آب دادن

Spill the beans

کسی رو گول زدن – سر کسی رو شیره مالیدن

Feed someone a line

برای روز مبادا

On ice

گپ زدن (برای مردان)

Shoot the breeze

سنگ روی یخ شدن

Bite the dust

از جان مایه گذاشتن

Bend over backwards

خوابیدن

Hit the hay

به زور از کسی پول گرفتن – پیاده کردن کسی از نظر مالی

Cough up

پیش دستی کردن

Jump the gun

از خجالت کسی در آمدن

Scratch someone’s back

کفری شدن

Hit the ceiling

رد کن بیاد

Fork over

حال کسی رو گرفتن

Turn someone off

برو کشکتو بساب – برو دنبال یک کار درست و حسابی

Go fly a kite

نفله شدن – مردن

Kick the bucket

الم شنگه به راه انداختن

Raise a stink

آدم ضد حال

Wet blanket

 

دوستان و همراهان ویکی ووک امیدوارم از این مطلب که در مورد اصطلاحات کاربردی انگلیسی بود، راضی بوده باشید.

شما می توانید در صورت تمایل پست های زیر را مطالعه نمایید.

 

میتوانید این مطلب را با دوستان خود به اشتراک بگذارید
پست های مرتبط